قاتل نتیجه

خیلی از تحرکات فروش و بازاریابی قبل از اینکه به نتیجه ای مشخص و هدفمند برسند، از بین می روند. درست یک قدم مانده به نتیجه ی مطلوب همه چیز خراب می شود.

یک حرف نابجا، یک پیشنهاد مشکوک، یک رفتار غیر حرفه ای، یک اتفاق ناخوشایند و ...، موجب می شود که آتش در خرمن زحمات مان بیفتد و همه چیز دود بشود و به هوا برود.

مواظب هیجان های تان باشید!

خیلی از ما یک قدم مانده به نتیجه اسیر هیجاناتی ناخواسته می شویم. ذوق زدگی ناشی از عقد قرارداد فروش طناب دار نتیجه کارمان می شود.

به عنوان یک بازاریاب یا فروشنده باید بتوانیم احساسات مان را به خوبی کنترل کنیم. مدیریت احساسات مخصوصاً در اواخر یک روند فروش حیاتی است.

مثلاً مشتری که تا به حال در جنگ چانه زنی قیمت مغلوب شما شده است، در قدم های آخر با تهدید «نخریدن» می خواهد از شما امتیاز بگیرد. شما می ترسید، برای این قرارداد زحمت کشیده اید، روی ای قرارداد کلی حساب کتاب کرده اید، ذهن تان مشوش می شود و ... چه شد؟ امتیاز را می دهید!

مشتری هم به طمع گرفتن امتیازهای بیشتر تهدیدات جدیدتری رو می کند و ... شما یک جایی باید بگویید: «نه!». جایی که دیگر راه بازگشتی نیست.

احساسات و هیجانات تان را کنترل کنید. بر اساس برنامه ریزی اولیه تان جلو بروید. سعی کنید همزمان با انعطاف پذیریِ از قبل مشخص، در چهارچوب برنامه ریزیِ از قبل مشخص تان حرکت کنید.